مردم كشور ما مردم باشعوري هستند و شعارزده نيستند. نخبگان بايد در عمل بگويند كه هر كدام در تقويت اصل ولايت، در جهت تقويت شخص وليفقيه چه اقدامي انجام ميدهد؟ تبعيت ميكند؟ تبيين ميكند؟ تحليلهاي بموقع ميكند؟ به تضعيف كنندگان حمله ميكند؟ اينها بايد سهم خودشان را نشان بدهند. اين مطالبه ماست.
به سراغ بخش ديگر سخنم مي روم. چيزي كه امروز به آن نياز داريم، تقويت رهبري جهان اسلام در جامعه ايران اسلامي است. ما الان اگر رهبري ايران اسلامي را تقويت كنيم، رهبري جهان اسلام را تقويت كردهايم و اگر امروز كسي رهبري جامعه اسلامي را تضعيف كند، رهبري جهان اسلام را تضعيف كرده است. يكي از اساتيد حقوقدان دانشگاه تهران ميگفت خيانتي كه آقاي موسوي در حق اين كشور انجام داد، مسعود رجوي انجام نداد. ميگفت من حاضرم اين ادعا را از نظر حقوقي اثبات كنم. گفتم بله اين كار شماست و بايد اين كار را بكنيد.
ولي من به جاي ايشان يك توضيح اجمالي دارم تا معلوم شود رجوي بيشتر به اين كشور خيانت كرده يا موسوي؟ امروز يكي از دولتمردان مصر پيرو سخنان ديروز يكي از دولتمردان آمريكاي جنايتكار دو تا حرف مشابه زدهاند. روزهاي قبل هم اين حرفها را از موسوي و همين طور از راديوهاي صهيونيستي شنيديم. اينها همه توي يك خط كار ميكنند. مسول مصري به سخنان نماز جمعه رهبري حمله ميكند و ميگويد رهبري جمهوري اسلامي فراموش كرده چگونه بحران كشور خودش را سركوب كرد و حالا آمده و اين حرفها را به ما ميزند. اين يعني تضعيف موقعيت رهبري در جهان، يعني بهانه دادن به دست دشمن تا موقعيت رهبري را در جهان اسلام تضعيف كند كه البته تضعيف نخواهد شد. گفت: «اي مگس عرصة سيمرغ نه جولانگه توست/ عرض خود مي بري و زحمت ما ميداري». مردم هوشمند جهان وقتي مي بينند آمريكا اين حرف را مي زند، هر كسي هم كه تا به حال نفهميده باشد كه موسوي آمريكايي است، الان ديگر مي فهمد و ميگويد عجب! اين حرفها كه عينآً مثل يكديگرند.
چندي پيش موسوي در بيانيه خود نوشته بود مسولين كشور بايد اعتراف كنند كه در كشور بحران وجود دارد. مسولين ما كه اعتراف نكردند چون چنين بحراني وجود ندارد، ولي بايد به آقاي موسوي تبريك گفت كه ديكتاتورهاي مصر ادعا كردهاند كه در ايران بحران وجود دارد. شما مثل اينكه با هم بستهايد! بايد از آقاي موسوي پرسيد اگر مسولين كشور در حالي كه در ايران بحران وجود ندارد، اعلام كنند كه وجود دارد، به شما چه ميرسد؟ هيچ چيز غير از اينكه اسراييل و حكومت ديكتاتوري مصر خوشحال ميشوند. ارتباط از اين واضحتر؟
امروز اظهر من الشمس است كه وقتي كساني در داخل موجبات تضعيف رهبري را فراهم ميآورند، بلافاصله بازتاب بينالمللي دارد و نقش آن در اوضاع منطقه مشخص مي شود. اگر اين تضعيف نباشد، كلام رهبري براي نجات ملتهاي منطقه بُرّنده خواهد بود و رهبري ايران اسلامي براي نجات محرومين منطقه كافي است. در اين موضوع ترديد نكنيد. الان تنها بهانهاي كه استكبار براي كند كردن نقش رهبري جمهوري اسلامي براي هدايت مردم مظلوم مسلمان منطقه دارد، فتنه سال 88 است. بايد به تعداد كتكهايي كه مردم مظلوم مصر ميخورند و رنجهايي كه ميكشند، نفرين به كساني كرد كه فتنه سال 88 را پديد آوردند و هنوز هم فتنهگرايانه و فتنهجويانه اين موضوع را دنبال و سركوب مردم مظلوم و آزاديخواه و ضد آمريكايي مصر را به سركوب مشتي آدمهايي كه در جهت منافع اسراييل اقدام ميكردند، تشبيه ميكنند. در فتنه 88 عدهاي اسراييليمآب -البته غير از عدهاي كه در ابتدا فريب شعارهاي فتنهگران را خوردند- توسط مردم سركوب شدند. همه هوشمندان عالم و جمهوري اسلامي ميدانند كه چه تفاوتي است بين شورش سطل آشغالي سال 88 با قيام آزاديخواهانه و اسلامخواهانه مردم مصر و نيز ميدانند كه چه تشابهي هست بين سران فتنه و سران ديكتاتور مصر كه هر دو در جهت حفظ منافع آمريكا و صهيونيسم كار ميكنند.
ما نيامدهايم كه در مورد اين موضوعات بحث كنيم. بنده ميخواهم در اينجا مطالبهاي را مطرح كنم. آيا نخبگان جامعه وظيفه ندارند در مقابل تضعيفهايي كه صورت ميگيرند و الحمدلله و المنّه هيچ تأثيري هم ندارند، به تقويت رهبري و ولايتفقيه اقدام كنند؟ آيا واجبترين كلمهاي كه در بيانيه هر شخصيت سياسي در اين كشور بايد ذكر شود، نبايد برائت و بيزاري از فتنهجويان باشد؟ اولويتبنديها در كجا تنظيم مي شوند؟ كدام عقلانيتي اولويت مسايل را براي افراد تعيين ميكند؟
امروز ما به يك قيام ملي، به يك نهضت جهاني براي تقويت روزافزون و هر چه بيشتر پايههاي ولايت نياز داريم. الان اگر كسي ميخواهد به مردم مصر كمك كند، بايد ريشه فتنهجويان را در داخل كشور خشك كند. اگر كسي دلش براي مردم تونس ميسوزد، كافي است كه پايههاي ولايت را در اينجا تقويت كند. اين كار اثر مستقيم روي مردم منطقه دارد و در جهت نجات آنهاست.
رهبري ما نياز ندارد در جريان مصر دخالت كند. همين كه در اين خطّه از خاك منطقه جهان اسلام نظام ولايي مستحكم شد، خود به خود به مردم فلسطين و به مردم مظلوم منطقه و نيز اقصي نقاط جهان اسلام كمك خواهد شد. همين كه اينجا تقويت شود و كار خودش را درست انجام بدهد، به كار ديگري نياز نيست. يك وقت از اين سخنان اين شايبه پديد نيايد كه ما ميگوييم رهبري بايد تظاهراتهاي مصر را رهبري كنند. نيازي به اين كار نيست. هر كسي اظهار نظر ميكند و مقام معظم رهبري هم اظهارنظر ميكنند. معلوم است كه نظر ايشان دلنشينتر و مؤثرتر از تمام سياستمداران عالم است. عرصه سيمرغ جولانگاه مگسهايي چون سياستمداران آمريكايي و اسراييلي و فتنهگران ما نيست. اينكه هر روز بيش از پيش همزبان شدهاند و جالب اينكه حرفهايشان با هم يكي است و بي.بي.سي و شبكههاي آمريكايي جلوتر از اينكه فتنهجويان بيانيه بدهند همان حرفها را ميزنند. انگار اينها مينشينند و رونويسي ميكنند و تازه يادشان ميافتد كه بايد چه بگويند! طبيعي هم هست. فشار روحي ذهن را مغشوش ميكند و چارهاي جز رونويسي نيست. اينها كه قادر نيستند از اثر حرفهاي رهبري بكاهند.
شنيدم كه بيانات مقام معظم رهبري به زبان عربي در ميان تظاهركنندگان مصري به صورت بلوتوث دست به دست شده است. بديهي است كه اين حرفها اثر خود را خواهند گذاشت. «باش تا صبح دولتش بدمد/ كاين هنوز از نتايج سحر است». آن روز است كه معلوم ميشود در عالم چه خبر است. كافي است رهبري ما نظرشان را اظهار كنند، تأثير خود را خواهد گذاشت و كافي است كه ما ولايت را تقويت كنيم. جريان تضعيف كننده در جامعه ما مرده و كساني به زور ميخواهند اين مرده را موميايي كنند و سر پا نگه دارند.
الان وظيفه نخبگان جامعه -از دولتمردان گرفته تا مجلسيان و اخيراً نمايندگان مجلس خبرگان- تقويت و تحكيم پايههاي ولايت است. چشم جهانيان به جلسات مجلس خبرگان كه در آينده نزديك تشكيل ميشوند، خواهد بود. البته اين نكته را بگويم كه اگر مجلس خبرگان هزاران گام هم در جهت تقويت رهبري بردارد، رسانههاي دنيا ذرهاي از آن را انعكاس نخواهند داد، ولي به عنوان يك طلبه كوچك و عضوي از آحاد مملكت اسلامي خدمت سروران خودم در مجلس خبرگان كه بزرگترها و ريش سفيدها و علماي اين مملكت هستند عرض ميكنم اگر كوچكترين حركتي در مجلس خبرگان در جهت تضعيف ولايت و رهبري صورت بگيرد، در تمام بلندگوهاي صهيونيستي عالم هزار برابر بازگو خواهد شد.
ما چه انتظاري داريم؟ ما انتظار داريم مجلس خبرگان در جهت تقويت رهبري آن كار ي را بكند كه تا به حال نكرده، يعني كاري بكند كه لكه ننگين فتنه 88 براي هميشه پاك و فضا براي آيندهاي بهتر فراهم شود.
بالاخره معلوم است كه هر كسي در حرفهايش چه سياستهايي را رعايت ميكند. ما هم همان حيا و نجابتي را دنبال ميكنيم كه امام داشتند و مقام معظم رهبري دارند و از صدقه سر همان نجابت و حياست كه خيليها زندهاند، اما منتظر اقداماتي هستيم كه در جهت تقويت ولايت است.
قسمت پاياني سخنم اين است كه تنها قبول داشتن ولايت فقيه و اينكه گهگاهي در جهت تقويت ولايت اقدام كنيم، كافي نيست. دوستان به اين نكته دقت زيادي بكنيد كه نبايد متناسب با خطراتي كه در تضعيف ولايت وجود داشت و بحمدالله رفع شد، به تقويت ولايت بپردازيد. يك انسان ولايتمدار بايد ما به ازاي هر قدم آنها هزار قدم در جهت تقويت ولايت بردارد تا جريانهاي ضد ولايي را براي هميشه پشيمان كند و امنيت، قدرت، اقتدار اجتماعي، اقتدار بينالمللي و سلامت و صلابت جامعه روزافزون شود. ما در جهت تقويت ولايت شعار نميدهيم. پشت شعارهاي ما يك سلسله استدلالهاي عقلاني قرار دارند. ما نبايد به ميزان خطر تضعيف ولايت حركت كنيم، بلكه حركت ما بايد چندين برابر باشد.
نمايندگان مجلس خبرگان حتماً اين را بهتر از ما ميدانند. نبايد گفته شود الان كه الحمدلله خطري ولايت را تهديد نميكند و همه چيز خوب است، پس لازم نيست شعار خاصي بدهيم يا فرياد خاصي بزنيم. مشكلي پيش آمده كه به جاي آنكه تبديل به تهديد شود، بايد جبران شود و جبرانش هم كار سادهاي نيست. نمايندگان مجلس خبرگان، نمايندگان مجلس شوراي اسلامي، هيئت دولت، قضات، استانداران، مديران جامعه و همه نخبگان دير يا زود مورد اين سوال تاريخي قرار ميگيرند كه شما در جهت تقويت ولايت چه اقدام ويژهاي را انجام داديد؟ اينكه پاسخ بدهيد ما ولايت را تضعيف نكرديم و در جهت ولايت بوديم، براي آينده و تاريخ و مردم ما كافي نيست.
نبايد هميشه شرايط بحراني پيش بيايد تا از ولايت دفاع كنيم. هر كسي كه ميخواهد سلامت و صلابت آينده مملكت را تضمين كند بايد هنگامي كه پرونده خود را بررسي ميكند ببيند در جهت تقويت ولايت چه قربانياي داده است؟ چه فداكارياي كرده است، چه اقدام ويژهاي انجام داده كه جهانيان را مبهوت كرده است؟ بعضيها چنان «آسته بيا آسته برو كه گربه شاخت نزند» عمل ميكنند كه انسان حيرت ميكند! در برابر حساسترين مسايل يكي به نعل ميزنند يكي به ميخ. گاهي هم با سكوت از كنار مسايل ميگذرند و خودشان را به تجاهل ميزنند. اينها همه مورد مطالعه و مداقه قرار خواهد گرفت.
نتيجه تقويت ولايت در جامعه ما سلامت كل جامعه و صلابت و اقتدار سياسي ما خواهد بود كه نياز جهان اسلام و كل جامعه بشري است. الحمدلله امدادهاي غيبي هم يكي پس از ديگري دارند از راه ميرسند و اين امدادها انقلاب ما را ياري خواهند كرد. هر كسي در ياري اين انقلاب عقب بماند و موتور ذهني و احساسات انقلابيش كند كار كند، فردا نخواهد توانست سرش را بلند كند. بعضي از اوقات هنگامي كه رسانههاي خارجي از چيزي احساس درد ميكنند و ناراحت ميشوند يا چيزي را مسخره ميكنند، دليل بر اين است كه اين مطلب، موضوع حساسي بوده و اينها آتش گرفتهاند و معلوم مي شود كه بايد روي اين موضوع كار كرد.
براي اين تقويت داشته باشند، والا حكايت قيام توابين ميشود كه همگي كشته شدند، اما پس از مظلوميت امام حسين(ع) فايده نداشت. البته در مملكت ما مظلوميت اتفاق نخواهد افتاد و در اوج سلامت پيش خواهيم رفت.
اين را هم عرض كنم كه بر اساس بررسيهاي دقيق و پيش بينيهاي كاملاً كارشناسانه و بر اساس اخبار موجود از آخرالزمان و احوال جوامع شيعي، مطمئناً جريان ولايت روز به روز محكمتر ميشود. خرداد ماه گذشته بود كه همين جا به دوستان عرض كردم كه من پيشگويي نميكنم، ولي بر اساس محاسبات خودم عرض ميكنم كه در سال بعد نقش بسيار مقتدرانه و قوي رهبري جمهوري اسلامي را در منطقه خواهيد ديد. والله ما آن زمان كف دستمان را بو نكرده بوديم كه در تونس و مصر انقلاب ميشود. اصلاً كسي تصورش را هم نميكرد. هفت هشت سال قبل يك دانشجوي تونسي از من پرسيد ما در كشورمان چه بايد بكنيم؟ ديكتاتوري خيلي شديد است. گفتم شما بايد به حداقلها اكتفا كنيد. فعلاً برويد قرآن درس بدهيد. گفت: آقا را ببين. درس دادن قرآن كه حكمش اعدام است. من هر چه ميگفتم او ميخنديد و ميگفت: آقا! مثل اينكه شما بلد نيستيد رهنمود بدهيد. وقتي شنيدم براي اولين بار در تونس اذان دادهاند، ياد حرفهاي آن دانشجو افتادم.
انسان نشانهها و علايم را مي بيند، مطالعه ميكند و به نتايجي مي رسد. شما هم مطالعه كنيد، چه بسا به نتايج دقيقتري هم برسيد. حالا من بر اساس همين مطالعات، براي اقتدار رهبري در جامعه اسلامي خودمان و در جهان اسلام، آينده را به اين شكل پيش بيني ميكنم. ما نميخواهيم نخبگان جامعه دور انداخته شوند و دلمان برايشان ميسوزد، وگرنه اين ماشين با عظمت و قدرت پيش خواهد رفت و هيچ مانعي هم سر راهش نخواهد بود. تصور نكنند كه ما داريم در باره تقويت ولايت با غصه و دردمندانه حرف ميزنيم. ابداً. ما فقط دلمان ميسوزد كه جا نمانند. آينده، آيندهاي است كه اگر كسي به شكل جدي در تقويت رهبري گامي بر ندارد، براي ابد حذف خواهد شد، چه رسد به اينكه بخواهد رهبري را تضعيف كند. چنين فردي بهسرعت و بهسهولت از چشم مردم ميافتد. [تكبير جمعيت]
توصيهاي هم براي كساني دارم كه ميخواهند هوشمندانه در جهت تقويت رهبري گام بردارند و آن اينكه نكند دچار محاسبات غلط شويد كه آقا! يك جوري حرف بزنيم كه مسخرهمان نكنند. اصولاً شيوه دشمنان ولايت، مسخره كردن است و اگر يك جوري رفتار كردي كه مسخرهات نكردند بايد به خودت شك كني. اگر سايتي، وبلاگي، تريبوني، نشريهاي دستت هست، يك وقت اين بيم را به خودت راه ندهي كه بايد يك جوري از ولايت دفاع كنم كه مسخرهام نكنند. يك جوري متعادل، متعادل بين حق و باطل منظورم هست، دفاع كنم كه همه حرف مرا بپذيرند. كسي كه اين طور عمل كند، خودش ضرر كرده. علامت سلامت راه اين است كه توسط منكران و كافران تمسخر شود و بعد از آن است كه بركات و اثرات عظيمي اعم از بيداري جامعه و رونق معنوي خود فرد را به همراه خواهد داشت.
جهت ديدن متن كامل سخنراني به آدرس زير مراجعه نماييد
http://www.rajanews.com
نظرات شما عزیزان: